• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

آموزه های اخلاقی در سیرۀ رضوی از منظر آیت الله مکارم( دامت برکاته)

11 آذر 1395 توسط فدک

وقتی سخن از «اخلاق» به ميان مى ‏آيد بسيارى از مردم، حتى بعضى از اهل فضل و دانش، آن را يك امر مستحبى، و در حاشيه زندگى مى‏ دانند، درحالى كه غالب مشكلات فردى و اجتماعى وبن­بست هاى جهانى از فقر اخلاقى جوامع و مخصوصاً سران بسيارى از كشورهاى جهان سرچشمه مى‏ گيرد،[1]که با ابزار تهاجم فرهنگى زمینه نابودی اخلاق‏ و متزلزل كردن پايه‏ هاى ايمان و در نتيجه سلطه سياسى و اقتصادى و فرهنگى بر كشورهاى اسلامى را فراهم می کنند.[2]

از سوی دیگر باید گفت بناى خانواده‏ بر اساس محبت و اخلاق‏ انسانى است‏،[3] حال آنکه افراد بد اخلاق‏ و داراى سوء خلق، بلاى عظيمى براى خانواده ای كه در آن زندگى مى‏ كنند محسوب مى‏ شوند.[4]

لذا معيارها اخلاقى که از سوى خدا تعيين مى‏ شود باید از سوی افراد و جوامع انسانى به عنوان الگو قرار بگیرد و از آن تبعیت شود،[5] هم چنین واکاوی حال پيامبران مخصوصا حال پيامبر اسلام صلی الله علیه و آله و ائمه‏ هدى علیهم السلام بخوبى نشان می دهد كه اين بزرگواران براى تحقق بخشيدن به اهداف تبليغى و تربيتى خود از اخلاق‏ اجتماعى و اصول روانشناسى و انسانى‏ترين شيوه‏ هاى نفوذ در قلبها استفاده مى‏ كردند،[6] از این رو باید از اخلاق‏ و اعمال و صفاتشان الگو بگيريم.‏[7]

پیامدهای دنیاپرستی و مال اندوزی در جهان بینی اخلاقی امام رضا(علیه السلام)

بر اساس تعاليم اسلامى، تمام اموال و ثروت‏ ها از آن خداوند است كه به امانت به انسان سپرده شده تا با بهره ‏گيرى از آن، راه سعادت و تكامل را بپيمايد و طريق رستگارى را به سلامت طى كند و بازيچه دست دنياپرستان نگردد.[8]

در پرتو اين نگرش، مالكيت انسان مالكيت استخلافى و جانشينى است؛ يعنى آدمى مجاز است مال را به اذن مالك حقيقى‏ اش (خداوند) در موارد خود صرف كند: «وأنفقوا مما جعلكم مستخلفين فيه[9]؛ از آنچه شما را جانشین و نماینده (خود) در آن قرار داده انفاق کنید »،[10] در اين نگاه «مال» وسيله‏ اى براى دوام و قوام زندگى سالم مادى جهت نيل به مقاصد متعالى انسانى است.[11]

بدیهی است اگر مال و دارايى در گوشه ‏اى به‏ صورت اندوخته يا گنج راكد بماند و يا انحصارگرايانه در قبضه فرد يا گروه خاصى درآيد و از دسترس عموم مردم خارج شود؛ در اين صورت اثر قوام و دوام‏بخشى را از دست داده و در واقع «مال اندوزى» صورت گرفته است.[12]

براساس تعاليم دينى، حب دنيا و آخرت فراموشى، آدمى را به مال‏ اندوزى‏ كشانده و به جمع و انباشته كردن اموال وا مى‏ دارد.[13] لذا حرص، طمع و آرزوهاى دراز، از جمله رذائلى است كه هر يك در كشاندن انسان به مال‏ اندوزى‏ نقش بسزايى دارند،[14] از این رو«احتكار» نیز نوعى مال‏ اندوزى‏ موقت است كه به منظور رسيدن به ثروت ‏هاى بيشتر صورت مى‏ گيرد.[15]

لذا این وصف مذموم،[16]دارای تبعات و پيامدهای فراوانى است كه بخشى از آنها یعنی حب دنيا و طمع و حرص، مستقيماً روح و روان آدمى را به فساد و تباهى مى‏ كشاند و بخشى ديگر باعث فساد و تباهى نظام اجتماعى و سياسى شده و يا از هم پاشيدگى اقتصادى جامعه را به دنبال دارد.[17]

در همین زمینه يكى از ياران معروف امام على بن موسى الرضا عليه السلام به نام محمد بن اسماعيل بن بزيع مى‏ گويد: از آن حضرت شنيدم که ‏فرمود: «لايجتمع المال الا بخصال خمس ببخل شديد و امل طويل و حرص غالب و قطيعة الرحم و ايثار الدنيا على الآخرة؛ اموال دنيا در يك جا جمع نمى‏ شود، مگر (به كمك) پنج چيز: بخل شديد، آرزوهاى دور و دراز، حرص غالب، قطع‏ رحم و مقدم داشتن دنيا بر آخرت»!.[18]،[19]

با تأمل در این روایت علاوه بر حرمت مال اندوزی ، می توان هشدارهای آن حضرت مبنی بر سستى و زوال ‏پذيرى نعمت‏ هاى مادى، نكوهش دنياپرستى، يادآورى پايان پذيرى زندگى دنيا و حاضر شدن آدمى در پيشگاه خداوند جهت حساب‏رسى اعمال و …، توجه به زندگى جهان ديگر را دریافت.[20]

حقیقت نیز همين است كه حب دنيا و فراموشى آخرت كليد بسيارى از رذايلى چون حرص و طمع است، رذائلى كه به شدت آدمى را به ورطه مال‏ اندوزى بى قيد و شرط سوق داده و از انفاق در راه خدا باز مى‏دارد و حتى به او اجازه نمى ‏دهد از آن در جهت اشتغال ‏زايى براى ديگران استفاده كند.[21]

بنابراین برای برون رفت از این رذیله اخلاقی، باید از طریق تقويت ايمان و ايجاد روحيه آخرت‏ گرايى و توصيه و تأكيد بر اوصاف حميده انسانى؛ با «مال‏ اندوزى‏» مبارزه كرده و همه مسيرهاى منتهى به آن را كنترل نمود.[22]

با آنچه كه دوست داری محشور می شوی

وضع انسان در جهان ديگر تجسمى از اعمال او در اين جهان است،[23] لذا عالم آخرت و صحنۀ قیامت تجسم وسيع و گسترده‏ اى از عالم دنيا است، و همه حقايق اين جهان در آنجا به صورت متناسبى مجسم مى ‏گردد،[24] از این رو آنها كه تعادل اقتصادى جامعه را در زندگى دنيا از طريق مال اندوزی و دنیا پرستی بر هم زدند در آنجا به صورت مست و مصروع و افراد ديوانه و غير متعادل محشور مى‏ شوند، و وضع ظاهرى آنان همه افراد محشر را متوجه خود مى‏ سازد.[25]

آرى مطابق حديثى از امام على بن موسى الرضا عليه السلام که فرمود: « فلو أن رجلا أحب حجرا لحشره الله معه يوم القيامة؛[26] اگر كسى به سنگى علاقه داشته باشد خداوند او را با آن سنگ محشور مى‏ كند »،[27]کسانی كه قيامشان در دنيا بى‏ رويه و غير عاقلانه و آميخته با «ثروت‏ اندوزى جنون آميز» است، در جهان ديگر نيز بسان ديوانگان محشور مى‏ شوند.[28]

کرامت رضوی؛ جلوگیری از انعکاس شرم حیا ؛ خواری خواهش؛ اوج انفاق و بخشش

گفتنی است در پرداخت انفاق و بخشش رعايت ادب و احترام لازم است و بايد در حفظ آبرو و شخصيت نيازمند كوشيد. [29] لذا انسان يا به فقير كمك نمى ‏كند و با كلام نرم و سخن خوش از وى عذرخواهى مى ‏كند. و يا اگر كمك كرد و اجر انفاق را برد، در حفظ اين حسنه تلاش مى‏ كند و آن را با منت و اذيت خراب نمى‏ كند.[30]

گاه ديده مى ‏شود كه كسى به ديگرى كمك مى‏ كند؛ ولى تا آخر عمر او را اذيت مى‏ كند؛ مثلا مى‏ گويد: «اگر من نبودم بيچاره مى‏ شدى و آبرويت مى‏ رفت» يا «آبرو و سرمايه ‏ات مرهون من است» و يا «اين پول را بگير، ولى ديگر تو را اين جا نبينم».[31]حال آنکه نه تنها آزار و منت بر فقير، صدقه را باطل مى‏ كند و كارى پسنديده محسوب نمى‏ شود، حتى قطع سخن نيازمند در شرح حال و بيان مشكلات خويش، امرى نكوهيده و ناپسنديده است.[32]

بنابراين، كسى كه به گمان خود براى كمك به يك نيازمند به شيوه آشكار مبلغى پول مى‏ پردازد و با اين عمل خود، آبرو و حيثيت انسانى وى را از بين مى‏ برد، آيا مى ‏تواند عمل خود را «كمك»، «صدقه‏» و يا «انفاق» بنامد؟ و در برابر از خداوند طلب پاداش كند؟.[33]

از سوی دیگر، رعايت آداب انفاق و بخشش مفهوم در حالات معصومان عليهم السلام به خوبى ديده مى ‏شود[34] که سیرۀ آنها ،اوج رعايت آداب انفاق، و بهترين روش كمك به نيازمندان است.[35]

در حالات امام على بن موسى الرضا عليه السلام و برخورد محبت ‏آميز او با مردم در انجام انفاق و بخشش چنين آمده است: يكى از ياران او مى‏ گويد: من در خدمتش در مجلسى بودم در حالى كه گروه زيادى از مردم اجتماع كرده بودند و از مسائل حلال و حرام سؤال مى‏ كردند، ناگهان مردى قد بلند و گندم گون بر او وارد شد و سلام كرد و گفت من يكى از دوستان شما، و از دوستان پدران و اجدادتان هستم، من از حج مى ‏آيم، زاد و توشه خود را از دست داده‏ ام و چيزى كه مرا به مقصدم برساند ندارم اگر صلاح بدانيد مبلغى به من بدهيد و مرا به شهر خود برسانيد، خداوند به من نعمت داده هنگامى كه به شهرم رسيدم آنچه را كه به من عطا فرموديد آن را از طرف شما انفاق مى‏ كنم، چون من نياز به صدقه‏ ندارم. فرمود بنشين خدا رحمتت كند سپس رو به مردم كرد و با آنها سخن مى‏ گفت (و سؤالاتشان را جواب مى‏ داد) تا پراكنده شدند و من با دو نفر ديگر در خدمتش بوديم، فرمود: اجازه بدهيد من به اندرون خانه بروم، برخاست و داخل اتاق خود شد، سپس برگشت و دست خود را از بالاى در بيرون آورد و صدا زد اين مرد خراسانى كجاست؟ فرمود: اين دويست دينار را بگير و براى هزينه سفرت از آن بهره بردارى كن و به آن تبرك بجوى و چيزى از طرف من انفاق نكن. و هم اكنون برو كه مرا نبينى و من نيز تو را نبينم. هنگامى كه مرد خراسانى رفت، امام بيرون آمد، يكى از حاضران عرض كرد، فدايت شوم محبت زيادى درباره اين مرد كرديد، چرا خود را از آن پنهان نموديد؟ فرمود: مى‏ ترسيدم آثار ذلت سؤال، در صورت او ببينم (مى‏ خواستم شرمنده نشود).[36]،[37]

شکوه محبت و مدارا با مردم در کلام امام رضا(علیه السلام)

از جمله صفاتی كه به عنوان ويژگى عبادالرحمن و اولياء الله مطرح شده، مدارا نمودن با مردم است‏،[38] در احاديث فراوانى به مدارا كردن با مردم توصيه و بر آن تأكيد شده است،[39]لذا كسى‏ كه مى‏ خواهد جزء رهبران جامعه باشد بايد با مردم‏ مدارا كند.[40]

لیکن منظور از هماهنگى و مدارا با مردم‏ اين نيست كه هم‏رنگ آن‏ها در خلاف‏كارى ‏ها و معاصى و آلودگى شويم. بلكه منظور هماهنگى و مدارا در امور مباح و چيزهايى است كه مورد علاقه آن‏ها و مشروع مى‏ باشد.[41]

در این میان بايد مدارا كردن با بندگان خدا را از معصومين عليهم السلام آموخت كه در مقابل بدى‏ ها نيكى و طرف مقابل را با حسن خلق منفعل و شرمنده مى‏ كردند.[42]

در همین زمینه روایتی از امام على بن موسى الرضا (علیه السلام) نقل شده است که مى‏ خوانيم: «لا يكون المؤمن مؤمنا حتى تكون فيه ثلاث خصال سنة من ربه و سنة من نبيه ص و سنة من وليه (ع) فاما السنة من ربه فكتمان السر و اما السنة من نبيه فمداراة الناس و اما السنة من‏ وليه‏ فالصبر فى الباساء و الضراء؛ مؤمن، مؤمن نخواهد بود مگر اينكه سه خصلت داشته باشد: سنتى از پروردگار و سنتى از پيامبر و سنتى از امام و پيشوا، اما سنت پروردگار كتمان اسرار است، اما سنت پيامبر مدارا با مردم است و اما سنت امام شكيبايى در برابر ناراحتي ها و مشكلات مى‏ باشد». (البته كتمان سر در اينجا بيشتر ناظر به كتمان اسرار ديگران است)[43] .

انفاق بهترین قسمت غذا به نیازمندان؛ احسان دوست داشتنی ها

فقرا، مساكين و بردگانى كه در زحمتند و بدهكاران و ورشكستگان بدون تقصير و آنها كه در راه مانده‏ اند. اين پنج گروه هر يك به نحوى نيازمندند؛ بعضى براى گذران روزانه خود، غذا، لباس و مسكن بعضى براى بدهكارى و بعضى به سبب واماندن در راه و از دست دادن اندوخته ‏هاى خود براى سفر (هرچند در وطن خود بى ‏نياز و غنى باشند) و بعضى براى نجات از بردگى.[44]

حال اگر شخصى، غذاهاى اضافى، لباس‏ هاى كهنه و آنچه را كه نياز ندارد، انفاق كند اشكالى در بين نيست. اين، حداقل و پايين‏ ترين مرتبه انفاق است؛ ولى براى رسيدن به بالاترين مراتب انفاق و دست يافتن به كمال، انسان بايد آنچه را كه دوست دارد و خود مى ‏خواهد، انفاق كند. «لن تنالوا البرحتى تنفقوا مما تحبون …؛[45] هرگز به مقام نيكان و خاصان نخواهيد رسيد، مگر آن كه از آنچه كه دوست مى‏ داريد، انفاق كنيد.[46]

هم چنین باید گفت تنها صدقه و انفاق است كه بدون واسطه و مستقيماً در دست خداوند قرار مى ‏گيرد.[47] حال آيا سزاوار است عملى تا اين پايه ارزشمند، يعنى انفاق، كه بدون واسطه به دست خدا مى ‏رسد، از اموالى باشد كه خود دوست نداريم.[48]

لذا در حديثى آمده است: امام على بن موسى الرضا (علیه السلام) هنگامى كه مى‏ خواست غذا بخورد دستور مى‏ فرمود سينى بزرگى كنار سفره بگذارند، و از هر غذايى كه در سفره بود از بهترين آنها بر مى‏ داشت و در آن سينى مى‏ گذاشت، سپس دستور مى ‏داد آنها را براى نيازمندان ببرند. بعد اين آيه را تلاوت مى ‏فرمود: «فلا اقتحم العقبة[49] ؛ ولى او (انسان ناسپاس) از آن گردنه مهم نگذشت‏»، سپس مى‏ افزود، خداوند متعال مى‏ دانست كه همه قادر بر آزاد كردن بردگان نيستند راه‏ ديگرى نيز به سوى بهشتش قرار داد!.[50]،[51]

عزت نفس و احساس خود ارزشمندی در سیرۀ اخلاقی امام رضا(علیه السلام)

عزت نفس، همان علو طبع و بزرگ‏ منشى است كه انسان را از هرگونه خوارى دور مى‏ كند.[52]بی شک فردى كه داراى مناعت طبع و عزت‏ نفس‏ است، در نزد همگان عزيز و سربلند است، ولى كسى كه به مال ديگران چشم طمع داشت، خود را اسير و ذليل ساخته و مردم با چشم حقارت به او مى ‏نگرند.[53]

لذا يكى از اصولى كه در زندگى همه امامان عليهم السلام وجود داشت، عزت‏ نفس‏ و دورى از ذلت بود. قرآن هم عزت را از آن خود و رسولش و مؤمنان مى ‏داند: «ولله العزة ولرسوله وللمؤمنين».[54]،[55]

بنابراین یک فرد مؤمن اقتصادى كرامت و عزت نفسانى‏ اش او را از ذل سؤال باز مى‏ دارد، چون پيرو آن مكتبى است كه تقاضاى كمك از افراد نااهل را منفور مى‏ شمرد: امام على بن موسى الرضا عليه السلام به يكى از يارانش (بزنطى) هنگامى كه تقاضا كرد امام با نوشتن نامه‏ اى براى يكى از حاكمان وقت از وى بخواهد نياز اقتصاديش را برطرف سازد، مى‏فرمايد: «من دريغ دارم كه از مثل چنين كسى تقاضا كنى، اگر نياز دارى بر مال من تكيه كن و هر چه مى‏ خواهى بردار؛أنا أضن بك ان تطلب مثل هذا و شبهه ولكن عول على مالى‏».[56]،[57]

سخن آخر

در خاتمه باید گفت آموزه های اخلاقی ائمه معصومین و طرز برخورد آنها با مردم چنان بود كه به سرعت آنها را به سوى اهداف خود جلب و جذب مى‏ كردند، گرچه بعضى ميل دارند به اين امور هميشه جنبه اعجاز دهند اما چنين نيست، اگر ما هم سنت و روش و شيوه بحث آنها را در برخورد با ديگران به كار بنديم به سرعت مى ‏توانيم در آنها اثر بگذاريم و در اعماق جانشان نفوذ كنيم.[58]

خدايا! تو را شكر و سپاس مى‏ گوئيم كه به ما توفيق دادى اصول مسائل اخلاقى‏ را ، در راه تقويت فضائل و طريق مبارزه با رذائل ، تا آنجا كه در فهم ما مى‏ گنجد شرح دهيم.[59]

بارالها! مى‏دانيم بيان اين فضائل و رذايل مسئوليت سنگينى براى ما ايجاد مى‏ كند كه خود عامل به آن باشيم، تو آن توان و قدرت را مرحمت فرما كه به اين وظيفه خطير عمل كنيم و ما را در اين طريق يار و ياور باش!.[60]

معبودا! در زمانى زندگى مى‏ كنيم كه فضائل اخلاقى از جهان بشرى رخت بربسته، و طوفان رذايل همه ارزش ها و سنت هاى حسنه، و راه و رسم انبيا و اوليا را درهم مى‏ كوبد،[61] لذا روح و جان ما را به عشق جمالت آنچنان گرم كن كه اخلاق‏ و اعمال ما را به رنگ خود درآورد، و با «صبغة الله و من احسن من الله صبغة؛ رنگ خدايى (بپذيريد: رنگ ايمان و توحيد و اسلام.) و چه رنگى از رنگ خدايى بهتر است؟!» قرين گردد.[62]

پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی

دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir

[1] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج‏1 ؛ ص7.

[2] استفتاءات جديد ؛ ج‏1 ؛ ص495.

[3] كتاب النكاح ؛ ج‏6 ؛ ص128.

[4] اخلاق در قرآن ؛ ج‏3 ؛ ص163.

[5] همان ؛ ج‏1 ؛ ص67.

[6] تفسير نمونه ؛ ج‏16 ؛ ص309.

[7] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج‏3 ؛ ص196.

[8] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج‏2 ؛ ص427.

[9] سورۀحديد؛ آيه 7.

[10] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج‏2 ؛ ص427.

[11] همان.

[12] همان؛ ص 428.

[13] همان ؛ ص436.

[14] همان ؛ ص435.

[15] همان ؛ ص430.

[16] همان ؛ ص428.

[17] همان ؛ ص457.

[18] وسائل الشيعه؛ ج 12؛ ص 19؛ حديث 4.

[19] اخلاق در قرآن ؛ ج‏2 ؛ ص117.

[20] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج‏2 ؛ ص449.

[21] همان ؛ ص436.

[22] همان ؛ ص457.

[23] تفسير نمونه ؛ ج‏2 ؛ ص366.

[24] همان ؛ ج‏13 ؛ ص330.

[25] ربا و بانكدارى اسلامى ؛ ص10.

[26] وسائل الشيعه، ج 10، ص 393، ح 5 از باب 66 از ابواب مزار، همين مضمون با اندکی تفاوت از پيامبر اكرم صلى الله عليه و اله در كتاب روضة الواعظين نقل شده است.

[27] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج‏8 ؛ ص393.

[28] تفسير نمونه ؛ ج‏2 ؛ ص366.

[29] مثالهاى زيباى قرآن ؛ ج‏1 ؛ ص137.

[30] سوگندهاى پر بار قرآن ؛ ص417.

[31] مثالهاى زيباى قرآن ؛ ج‏1 ؛ ص116.

[32] همان.

[33] همان ؛ص120.

[34] همان ؛ ص137.

[35] والاترين بندگان ؛ ص141.

[36] فروع كافى، جلد 4، صفحه 23، حديث 3، با اندکی تلخيص.

[37] اخلاق در قرآن، ج‏3، ص: 159.

[38] والاترين بندگان ؛ ص83.

[39] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج‏15 ؛ ص276.

[40] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى ؛ ص299.

[41] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج‏15 ؛ ص278.

[42] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى ؛ ص299.

[43] بحار الانوا؛ ج78 ؛ص 334.

[44] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج‏9 ؛ ص338.

[45] سوره آل عمران، آيه 92.

[46] مثالهاى زيباى قرآن ؛ ج‏1 ؛ ص136.

[47] وسائل الشيعه، جلد 6، صفحه 303.

[48] مثالهاى زيباى قرآن ؛ ج‏1 ؛ ص137.

[49] سورۀ بلد؛ آیۀ11.

[50] كافى؛ طبق نقل« تفسير الميزان»؛ ج 20، ص 424.

[51] تفسير نمونه ؛ ج‏27 ؛ ص31.

[52] گفتار معصومين(ع) ؛ ج‏2 ؛ ص.36

[53] همان ؛ ج‏1 ؛ ص106.

[54] سوره منافقون، آيه 8.

[55] گفتار معصومين(ع) ؛ ج‏2 ؛ ص35.

[56] كافى، ج 2، ص 149، ح 5.

[57] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج‏2 ؛ ص113.

[58] تفسير نمونه ؛ ج‏16 ؛ ص309.

[59] اخلاق در قرآن ؛ ج‏3 ؛ ص464.

[60] همان.

[61] همان.

[62] پيام قرآن ؛ ج‏4 ؛ ص584.

 نظر دهید »

بیانات مهم آیت الله مکارم(مدظله العالی) دربارۀ اربعین حسینی

03 آبان 1395 توسط فدک

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار مسؤولان کمیته فرهنگی اربعین با بیان این که اربعین به سرمایه ای عظیم و بسیار مهمی برای اسلام و پیروان مکتب اهل بیت علیهم السلام تبدیل شده است، فرمودند: کسی برای این تجمع تبلیغ نکرده بلکه به صورت خودجوش این گونه شده است که از جهات گوناگونی باید مورد توجه باشد.
ایشان افزودند: این جمعیت 20 میلیونی و بی نظیر عظمت مکتب اهل بیت علیهم السلام را نشان می دهد، چه دشمنان بخواهند و چه نخواهند این مکتب پخش می شود و جاذبه برای اسلام و مکتب اهل بیت علیهم السلام ایجاد می کند، این برنامه عظیم، خون تازه ای در رگ های ما جاری می کند و پاسخی دندان شکن به فعالیت های دشمنان و تکفیری ها است.
معظم له افزودند: از آن جایی که مسأله اربعین مهم شده، دشمنان نیز حساسیت بیشتری پیدا کرده و سعی می کنند تا این برنامه جهانی را نا امن کرده یا اگر کسی احیاناً کار خرافی ای انجام داد آن را بزرگ و تبلیغ کنند.
ایشان ادامه دادند: همانگونه که مسؤولان مربوطه برای بهتر شدن این اجتماع عظیم برنامه ریزی می کنند دشمنان نیز برای آسیب رساندن برنامه ریزی می کنند از این رو باید مراقب بود، چیزی که مهم است آسیب آن نیز مهم است.
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی با تأکید بر این که باید مراقب آسیب ها بود، ابراز داشتند: امور زیر نباید فراموش شود.
1ـ نباید نماز، جنبه های حجاب و مسأله عدم اختلاط به فراموشی برود، جمعیت میلیونی ممکن است آسیب هایی داشته باشد که باید هوشیار بود.
2ـ باید از اربعین استفاده وسیع فرهنگی شود.
معظم له عنوان کردند: ما حتی به مسئولین محترم آستان قدس رضوی و آستانه مقدسه حضرت معصومه سلام الله علیها هم عرض کرده ایم که زیارت جای خود دارد اما باید از جمعیت میلیونی زوار استفاده فرهنگی شود.
ایشان خاطرنشان کردند: کسانی که در این برنامه ها حضور پیدا می کنند روحشان آماده است و باید مسائل مورد نیاز را منتقل کرد و یکی از مسائل، موضوعات اعتقادی است، نباید بعضی از مداحان محترم مسائل غلوآمیز را مطرح کنند و بهانه به دست دشمنان بدهند.
معظم له اضافه کردند: همچنین نباید نقصانی در مداحی و سخنرانی وجود داشته باشد، حد لازم باید در خطابه ها و مداحی ها رعایت شود، متأسفانه مداحی و شعر، آسیب‌زاتر از سخنرانی هاست.
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی با بیان این که درباره نماز و اعمال واجب باید تأکید شود، فرمودند: زیارت اربعین بسیار خوب است اما امری مستحب است، نمی شود زائران به زیارت اربعین بروند و از نماز که ستون دین است غافل باشند، اشتباهاتی در این زمینه وجود دارد که باید با آموزش و کار فرهنگی برطرف شود.
3ـ یکی دیگر از نکاتی که باید مورد توجه باشد این است که توانمندها باید به فکر ناتوان ها باشند، اگر کسی در راه مانده است و یا مشکلی پیدا کرده است باید به او کمک کنند، زائران باید به فکر یکدیگر باشند تا لطف خدا شامل حال آن ها شود.
4ـ معظم له با تأکید بر ضرورت جلوگیری از اسراف و تبذیر در برنامه اربعین اظهار داشتند: غذاهایی که تهیه می شود باید به اندازه لازم باشد، باید به رعایت حلال و حرام شرعی در امر مستحب توجه داشت.
5ـ ایشان ادامه دادند: ایرانی ها باید بدانند که این برنامه در کشور عراق است و حاکمیت کشور مال آن هاست، آن ها میزبان هستند و باید تدبیر میزبان را پذیرفت، از این رو افراد نباید بدون گذرنامه بروند و فشار بیاورند تا از کشور خارج شوند که کار نادرستی بوده و در این صورت نمی توانند نماز را شکسته بخوانند چون سفر آن ها اشکال دارد.
6ـ معظم له با بیان این که از ما سؤال شده که آیا به دلیل ناتوانی قبل و بعد از روز اربعین می توان به زیارت مرقد ملکوتی امام حسین علیه السلام رفت، ابراز داشتند: ما در پاسخ عرض می کنیم در صورت ضرورت اشکالی ندارد و قبول است به علاوه زائران باید زیارت خود را طولانی نکنند بلکه سریع تر برگردند و محل را به دیگران واگذار کنند، این که بگویند نذر داریم که چندین روز در کنار مرقد امام حسین علیه السلام بمانیم صحیح نیست.
7ـ ایشان عنوان کردند: در رفت و آمدها باید نظم رعایت شود تا خدای ناکرده کسی زیر دست و پا نماند که اگر منایی دیگر به وجود آید مایه آبروریزی است، الحمدلله در سال های اخیر برنامه ریزی و امنیت خوبی برقرار بوده و نشان دادند که می توان 20 میلیون زائر حسینی را بهتر از 3 میلیون زائر در حج مدیریت کرد؛ این که ستادی برای فعالیت های اربعین تشکیل شده جای امیدواری دارد که کارهای نظام مندی صورت گیرد.
8ـ ایشان خاطرنشان کردند: صداوسیما این اجتماع میلیونی و عظیم را باید به خوبی در شبکه ها به ویژه رسانه های برون مرزی منتشر کند تا جهانیان به خوبی مطلع شوند، خبر رسانی خوب سبب بهره برداری حداکثری می شود.
9ـ ایشان اضافه کردند: زائران عزیز! از گفتن شعارهایی که به مذاهب اسلامی دیگر اهانت می شود باید پرهیز کنند، اسم کسانی که مورد احترام آن ها هستند نباید به بدی برده شود؛ به خصوص این که اهل سنت هم در برنامه عظیم اربعین شرکت می کنند.
10ـ ایشان در پایان ابزار داشتند: امیدوارم به لطف خدا امسال با شکوه تر هر سال این مراسم برگزار شود و زوار عزیز همگی حاجت روا گردند و سالم بروند و سالم بازآیند و نیز امیدوارم به برکت این برنامۀ بسیار باشکوه و مملوّ از اخلاص، خداوند آتش هایی که در کشورهای اسلامی به دست دشمنان افروخته شده به زودی خاموش کند و امنیت را به همۀ کشورهای اسلامی بازگرداند.

تاریخ انتشار: « 1395/08/03

 نظر دهید »

زیبایی شناسی عاشورا در سلوک عرفانی حضرت زینب سلام الله علیها از منظر آیت الله مکارم(مدظله العالی)

24 مهر 1395 توسط فدک

«ما رأیت الا جمیلا»؛ تبلور عزت نفس، عظمت و شجاعت مقام حضرت زینب کبری سلام الله علیها / شکوه معرفت و شناخت الهی در کلام عرفانی حضرت زینب سلام الله علیها / «ما رأیت الا جمیلا»؛ در پرتو مقام تسلیم و رضایت در برابر قضای الهی / صبر جمیل؛ شاخصۀ زیبایی شناختی واقعۀ عاشورا.

در واقعۀ جانسوز کربلا مصائبى بر خاندان رسول الله صلى الله عليه و آله وارد شد كه قابل تصور وقابل بيان نیست؛ مصائبى كه اشك ‏ها را از ديده‏ ها سرازير مى‏ سازد و اعماق روح و جان را آزار مى‏ دهد.[1]لیکن زينب سلام الله علیها پناهگاه همۀ مصيبت‏ ديدگان واقعۀ کربلا است؛ آن حضرت همه غم‏ ها را به دل و جان خرید و همه دشوارى‏ ها را بر خويش هموار مى‏ ساخت، تا ديگران را آرام‏ كنند.[2]

لذا همانگونه که روح بلند پدر بزرگوار ایشان حضرت علی علیه السلام از مقام والا و بى‏ نظير او در عرفان‏ و معرفة الله حكايت مى‏ كند،[3] حضرت زینب سلام الله علیها نیز در فرازهای متعدد بالأخص در پاسخ به طعنه ابن زیاد آن مرد سفاك بى‏ رحم و خطرناك، نسبت به این حادثه ، با يك دنيا شجاعت فرمود: «ما رأيت إلا جميلا؛ هولاء قوم کتب الله علیهم القتل فَبَرزوا الی مضاجعهم؛من جز زیبایی (و شجاعت و عظمت) در كربلا نديدم؛ آنان گروهي بودند که خدا شهادت را برايشان رقم زد پس به سوي آرامگاه ابدی خود شتافتند.».[4]

بی شک این معرفت زیبای عاشورایی انسان را در عالمى از نور و عرفان‏ فرو مى‏ برد که به كوچكى اعمال و طاعاتش در پيشگاه خداوند واقف مى ‏سازد و راز و رمز قرب او را آشكار مى‏ كند[5]، آن حضرت در اين گفتار پرمعنا در واقع يك دوره عرفان‏ اسلامى را در قالب عبارتى كوتاه ريخته و سير و سلوك الى الله و نتايج و مقامات آن را نشان می دهد.[6]

«ما رأیت الا جمیلا»؛ تبلور عزت نفس، عظمت و شجاعت مقام حضرت زینب کبری سلام الله علیها

بی تردید صبر در برابر مشكلات حيات فردى و اجتماعى ومصائب؛[7]به معناى استقامت همراه با تلاش براى حل مشكل است،[8]،[9] نه به معناى تسليم و سستى و زبونى در مقابل دشمن ، بلكه در دفاع و عزت‏ و تجلى‏ مى‏ كند[10].

از این رو انسان باید ناراحتى‏ها را به جان بخرد و با نفسش مخالفت ورزد تا بتواند به پيروزى بزرگ اخروى دست يابد. مگر مى‏ شود بى‏ درد و رنج و نچشيدن محروميت و مصائب‏ به جايى رسيد؟[11]بلکه اگر مى ‏خواهيم مقاممان بلند و والا باشد و بر بساط قرب الهى بنشينيم، بايد ناراحتى و مشكلات را تحمل كنيم و با نفس خويش به مبارزه برخيزيم.[12] زیرا دنيا خانه بلا وامتحان است. و در آن امتحان ‏هاى اولياى خدا سخت‏ تر و سنگين‏ تر است.[13]

هر كه در اين بزم مقرب‏تر است‏ جام بلا بيشترش مى‏ دهند[14].

در قرآن کریم می خوانیم: «لقد خلقنا الانسان فى‏ كبد[15]؛ما انسان را در رنج آفريديم» و زندگى او پر از رنج­هاست[16]‏.

حتى نگاهى به زندگى انبياء و اولياء الله به ویژۀ حضرت زینب نيز نشان مى‏ دهد كه زندگى اين گل­ هاى سرسبد آفرينش نيز با انواع ناملايمات و درد و رنج­ها قرين بود،[17] لذا انسان باید با قبول اين حقيقت قرآنی خود را با مشكلات تطبيق دهد، و راه مقابله با آنها را فرا گيرد، تا بر ناملايمات غلبه كند.[18]

اینچنین است که زنى كه داغ شش برادر و دو فرزند و ده­ ها نفر از بستگان و اصحاب باوفاى پدرش را ديده و اكنون به صورت اسيرى به سوى کوفه و شام مى‏ رود، اما همچون شيرى مى‏ غرد و همچون طوفانى سهمگين مى‏ خروشد و سيلى از ملامت و سرزنش را به سوى بى‏ وفايان كوفه سرازير مى‏ سازد و قلوب و عواطف را تسخير مى‏ كند و بذر انقلاب را بر ضد حكومت جائر بنى‏ اميه در سرزمين دلها مى‏ پاشد؛ که خطبه های غراء و تكان دهنده حضرت زينب‏ كبرى عليها السلام در کوفه و شام از جمله مسائل حيرت‏ انگيز داستان کربلا است.[19]

و به همين دليل است که حضرت زينب‏ عليها السلام هنگامى كه مى‏ خواست ابن زیاد را سرزنش كند با تعبير «يابن مرجانة»[20] او را مخاطب ساخت.[21]

در خطبه معروف حضرت زينب‏ سلام الله علیها شير زن كربلا كه در شام در مقابل يزيد ايراد فرمود ؛ هنگامى كه ديد يزيد با گفتن كلمات كفرآميز و اشعار معروف «لعبت هاشم بالملك …» كه بيانگر عدم ايمان او به اساس اسلام بود همه چيز را به سخريه گرفته، بعد از حمد الهى و درود بر پيامبر صلی الله علیه و آله چنين فرمود:« اگر تو امروز با اين اشعار كفرآميز اسلام و ايمان را انكار مى ‏كنى و به نياكان مشركت كه در جنگ بدر به دست مسلمانان كشته شدند مى‏ گويى اى كاش بوديد و انتقام‏ گيرى مرا از خاندان بنى هاشم مى‏ ديديد، جاى تعجب نيست اين همان چيزى است كه خدا فرموده كه مجرمان سرانجام آيات ما را تكذيب مى‏ كنند …».[22]

و در خطبه آتشين ديگرش در شام در برابر يزيد گفت: «اگر حوادث سخت روزگار، مرا در شرايطى قرار داد كه مجبور شوم با تو صحبت كنم، من تو را موجودى كوچك و بى‏ مقدار مى‏ دانم و در خور هر گونه توبيخ و سرزنش …. آنچه در توان دارى انجام ده؛ ولى هرگز نمى‏ توانى نور ما را خاموش كنى و آثار ما را محو نمايى!».[23]،[24]

به همين دليل در احاديث اسلامى از امام على عليه السلام آمده است كه فرمود: «الشجاعة عز حاضر ؛ شجاعت‏ عزت‏ حاضر است »![25]از این رو باید حضرت زينب‏ كبرى عليها السلام را قهرمان كربلا نامید.‏[26]

شکوه معرفت و شناخت الهی در کلام عرفانی حضرت زینب سلام الله علیها

معرفت‏ خداوند و شناخت صفات جمال و جلال او، سرچشمه هر خير و خوبى و زیبایی و ريشه تمام فضايل اخلاقى و اعمال صالح است.‏[27]

هم چنین معرفت‏ رابطه مستقيم با تواضع وعلم دارد و به قول امام‏ حسين عليه السلام: «مدارك العلم لقاح المعرفة»: «درس و بحث علم، زاينده معرفت است»؛[28]زیرا علم، شعاع معرفت‏ و شناخت و به منزله قلب ايمان مؤمن است واگر علم نباشد نشانه خموشى و به سردى گرائيدن معرفت و آيتى بر مردن ايمان و ايستادن قلب ايمان است[29]، لذا حس شكرگزارى بندگان(تواضع) به درياى بى‏ كران جود و سخايش و امیدواری به ذات پروردگار، به معرفت‏ صفات جلال و جمالش رهنمون می گردد. [30]

حال اگر انسان به مقام قرب الهى راه يابد و حلاوت معرفت‏ او را با ذائقه جان بچشد و از جام عشق او سيراب گردد هرگز در مسير بندگى و طاعت پروردگار، احساس خستگى نمى‏ كند بلكه هر چه پيش‏تر مى‏ رود جدى‏تر و مصمم‏ تر مى‏ شود و شتاب بيشترى به خود مى ‏گيرد.[31]

این سیر معرفتی را می توان در فداکاری آن حضرت در صیانت از امامت و امام زمان به عنوان نماد انسان کامل و صاحب معرفت الهی مشاهده نمود؛ لذا على بن الحسين عليه السلام مى‏ گويد: «شبى كه پدرم فرداى آن به شهادت رسيد، بيمار بودم و عمه‏ ام زينب‏ از من پرستارى مى‏ كرد. [32]

هم چنین معرفت و شناخت امام عليه السلام در خطبه های آن حضرت در کوفه به خوبی نمایان است؛ حذيم بن شريك اسدى‏[33] مى‏ گويد: در آن روز به زينب دختر على عليه السلام نگريستم كه در کوفه خطبه مى‏ خواند و هرگز زنى را سخن ورتر و زبان آورتر از او نديدم. گويا (زبان على عليه السلام در كام اوست و) با زبان اميرمؤمنان على عليه السلام سخن مى‏ گويد. آن حضرت پس از حمد و ثناى الهى و درود بر محمد و خاندان پاكش چنين فرمود:[34]«…كشتن فرزند خاتم پيامبران، معدن رسالت و آن كس كه سرور جوانان اهل بهشت است و پناهگاه حريم شما و پناه حزب و گروه شما (شيعيان) و قرارگاه آرامش شما، بهبودى‏بخش زخم‏هايتان، پناهگاه شما در گرفتاري ها، رهبر شما به هنگام نبرد، حجت بزرگ براى شما و چراغ روشن راههايتان‏[35]..»

و یا زینب کبری سلام الله علیها در خطبۀ تاریخی شام از زیبایی و جاودانگی قیام و شهادت سخن گفت و سیر معرفتی « ما رأيت إلا جميلا»را بیش از پیش هویدا ساخت؛ آن حضرت فرمود؛«…در آن جا خداوند آنان را گرد خواهد آورد و پريشانى آنها را بر طرف خواهد ساخت و داد آنها را بستاند (آرى،) ««ولا تحسبن الذين قتلوا فى سبيل الله أمواتا بل أحياء عند ربهم يرزقون؛[36]،[37]گمان مبر آنان كه در راه خدا كشته شده‏ اند، مرده‏ اند، بلكه زندگان جاويدند و نزد پروردگارشان روزى مى ‏خورند»[38].

هم چنین کلام معرفتی امام علی عليه السلام که شهادت‏ را تشبيه به پيراهنى كرده است كه جنگجويان از لشكرش آن را در تن پوشيده‏ اند؛ پيراهنى است زينتى و زيبا، موید تحلیل زیبایی شناختی حضرت زینب سلام الله علیها است.[39]

اینچنین است که امام سجاد علیه السلام در حق ایشان فرمودند: «وأنت بحمدالله عالمة غير معلمة، فهمة غير مفهمة؛ خداى را سپاس كه تو عالمه تعليم نديده و خردمند خرد نياموزيده‏ اى».[40]

«ما رأیت الا جمیلا»؛ در پرتو مقام تسلیم و رضایت در برابر قضای الهی

لازم به ذکر است هنگامى كه انگيزه تلاش انجام وظيفه الهى، خشنودى حق و جلب رضايت‏ خداوند باشد، آن زمان همه مقدمات، ابزارها و افراد همراه، رنگ و بوى ديگرى دارند؛ سود و زيان، نفع و ضرر، كاميابى و ناكامى نيز معناى ديگرى پيدا مى‏ كند.[41]

سرباز جبهه حق و عامل به وظيفه الهى، زمانى خود را كامياب و خوشبخت مى‏ بيند كه توانسته باشد وظيفه عبوديت و بندگى خويش را به نحو احسن انجام دهد.[42]

نافع از ابن عمر نقل مى‏ كند كه حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: ايمان بنده به خدا كامل نمى‏ شود مگر اينكه در او پنج خصلت باشد: توكل بر خدا، واگذارى امور به خدا، تسليم‏ در برابر مقدرات او، رضايت‏ به قضاى الهى، شكيبايى بر آزمايش خدا، چرا كه هر كه دوستى و دشمنى‏اش و عطا و منع عطايش خدايى باشد، ايمان را كامل كرده است.[43]،[44]

صبر جمیل؛ شاخصۀ زیبایی شناختی واقعۀ عاشورا

گفتنی است «صبر جميل‏» به معنى شكيبائى زيبا و قابل توجه است، و آن صبر و استقامتى است كه تداوم داشته باشد، يأس و نوميدى به آن راه نيابد، و توأم با بي­تابى و جزع و شكوه و آه و ناله نگردد، و در غير اين صورت جميل نيست.[45]

صبر جميل‏، صبرى است كه نه بى تابى در آن باشد و نه شكايت نزد مردم. برخى گفته‏ اند: صبر جميل‏ آن است كه براى خدا باشد. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نيز در برابر اين سؤال كه صبر جميل‏ چيست؟ فرمودند: «هوالذى لاشكوى معه؛ صبرى است كه شكايتى در آن نباشد.»[46]

بعضى نيز گفته‏ اند: صبر جميل آن است كه شكايت نزد خلق در آن نباشد، و از آن جميل‏تر اين كه عرض حال خود به خالق كند و با اين عرض حال و پناه آوردن به او، حق عبوديت را انجام دهد.[47]

در تطبیق مفهوم صبر جمیل در سلوک عرفانی حضرت زینب سلام الله علیها باید گفت، مشاهده صحنه‏ هاى دلخراش شهادت امام حسین علیه السلام و یارانش با آن بدن‏ هاى پاره پاره و پايمال سم اسبان كه عمدتا قابل شناسايى نبودند، مى‏ توانست هر بيننده‏ اى را از پاى درآورد ولى طمأنينه و آرامشى كه در زينب‏ كبرى عليها السلام، يادگار صبر و شكوه على عليه السلام ظهور كرد و صلابت و استحكامى كه در كلمات دلنشين او موج مى‏زد، تا حدود زيادى آن فضاى سنگين را شكست و آن را براى آل رسول قابل تحمل كرد.[48]

هم چنین صبر جمیل یعنی اینکه زينب‏ كبرى كه شب عاشورا طاقت تحمل شنيدن خبر شهادت برادر را ندارد، لیکن روز يازدهم دست زيرپیکر خونين برادر كرد و كمى از زمين بلند نمود و عرض كرد: « أللهم تقبل هذا القربان ؛خداوندا اين قربانى را( از خاندان پيامبرت) قبول فرما!.[49]،[50]

سخن آخر

در خاتمه باید گفت حضرت زینب سلام الله علیها پس از شهادت امام حسين عليه السلام رهبرى كاروان اسيران را به همراه امام سجاد عليه السلام به عهده داشت، و همه جا از جان او و زنان و كودكان مراقبت مى‏ كرد و گاه خود را سپر بلاى آنها قرار مى‏ داد و در كوفه و شام با افشاگرى‏ هايش ظالمان را رسوا ساخت، بذر انقلاب را در همه جا پاشيد و پيام خونين كربلا را به گوش مردم رساند؛[51]لذا پيشرفت اسلام مرهون زحمات و فداکاری های زنان بزرگ‏ و با شخصيتى هم چون زينب‏ كبرى برای اجراى حق و عدالت است.[52]

پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی

دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir

[1] كليات مفاتيح نوين ؛ ص605.

[2] همان.

[3] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج‏2 ؛ ص292.

[4] عاشورا ريشه‏ ها، انگيزه‏ ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص25.

[5] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج‏4 ؛ ص136.

[6] همان ؛ ج‏8 ؛ ص297.

[7] ر. ك: بحارالانوار، ج 68، ص 96 به بعد؛ كنز العمال، ج 3، ص 273 به بعد.

[8] دائرة المعارف فقه مقارن، ج‏2، ص: 181.

[9] همان.

[10] همان.

[11] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى ؛ ص83.

[12] همان ؛ ص84.

[13] همان.

[14] همان.

[15] سورۀ بلد؛ آیۀ 4.

[16] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج‏5 ؛ ص501.

[17] همان.

[18] سوگندهاى پر بار قرآن ؛ ص245.

[19] عاشورا ريشه‏ ها، انگيزه‏ ها، رويدادها، پيامدها، ص: 565.

[20] معروف اين است كه ابن زياد از فرزندان نامشروع بود، و مادرش مرجانه‏ زن آلوده‏اى بود و به خاطر همين او را به نام مادرش مى‏خواندند و به او ابن مرجانه‏ مى ‏گفتند.( پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج‏2 ؛ ص528).

[21] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج‏10 ؛ ص168.

[22] ر.ک: بحار الانوار؛ج45؛ص157.

[23] ر. ک: بحارالانوار، ج 45؛ص 133- 135.

[24] عاشورا ريشه‏ ها، انگيزه ‏ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص25.

[25] اخلاق در قرآن ؛ ج‏2 ؛ ص241.

[26] كليات مفاتيح نوين ؛ ص618.

[27] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج‏3 ؛ ص484.

[28] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج‏1 ؛ ص152.

[29] همان ؛ ص164.

[30] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج‏4 ؛ ص29.

[31] همان ؛ ص125.

[32] عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه‏ ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص401.

[33] در ملهوف( لهوف) نام او« بشير بن خزيم اسدى» ذكر شده است.

[34] عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه ‏ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص561.

[35] همان ؛ ص562.

[36] آل عمران، آيه 169.

[37] عاشورا ريشه ها، انگيزه ‏ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص600.

[38] همان ؛ ص601.

[39] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج‏9 ؛ ص434.

[40] عاشورا ريشه‏ ها، انگيزه ‏ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص564.

[41] همان ؛ ص227.

[42] همان.

[43] بحارالانوار، ج 77، ص 177.

[44] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى ؛ ص50.

[45] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج‏5 ؛ ص276.

[46] اخلاق در قرآن ؛ ج‏2 ؛ ص433.

[47] همان.

[48] عاشورا ريشه‏ ها، انگيزه ‏ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص546.

[49] مقتل الحسين مقرم، ص 307.

[50] عاشورا ريشه‏ ها، انگيزه ‏ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص403.

[51] عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه‏ ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص639.

[52] ترجمه گويا و شرح فشرده اى بر نهج البلاغه ؛ متن ‏وترجمه(ج‏1) ؛ ص390.

 1 نظر

موسسه آموزش عالی حوزوی فدک همدان

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اخبار
    • اخبار مدرسه
  • اهل بیت علیها السلام
    • رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم
    • حضرت زهرا سلام الله علیها
    • حضرت علی علیه السّلام
      • نهج البلاغه
      • غدیر
    • امام حسن مجتبی علیه السّلام
    • امام حسین علیه السّلام
    • امام سجّاد علیه السّلام
      • صحیفه سجادیه
    • امام باقر علیه السّلام
    • امام جعفر صادق علیه السّلام
    • امام موسی کاظم علیه السّلام
    • امام رضا علیه السّلام
    • امام جواد علیه السّلام
    • امام هادی علیه السّلام
    • امام حسن عسگری علیه السّلام
    • امام قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف
      • مهدویت
  • درمحضر علما
    • امام خمینی (ره)
    • مقام معظم رهبری
    • علامه حسن زاده آملی
    • آیت الله جوادی آملی
    • آیت الله مکارم شیرازی
    • آیة الله جعفر سبحانی
    • آیت الله نوری همدانی
    • علما و فرزانگان همدان
  • کلام نور
    • گلستان قرآن
      • تفسیر
    • احادیث و روایات
  • ادعیه و زیارات
    • دعا
      • دعای کمیل
      • دعای مجیر
      • دعای ندبه
      • دعای عرفه
      • دعای توسل
    • مناجات
      • مناجات منظومه امیرالمومنین در مسجد کوفه
      • مناجات امیر المومنین (ع)
    • زیارات
      • زیارت عاشورا
      • زیارت امین الله
      • زیارت جامعه کبیره
      • زیارت آل یاسین
  • فرق و مذاهب
    • مذهب تشیع
      • شیعه( امامیه)
      • اسماعیلیه
      • زیدیه
      • کیسانیه
    • مذاهب تسنن
      • وهابیت
      • مذاهب فقهی
        • مذهب حنفی
        • مذهب شافعی
        • مذهب مالکی
        • مذهب حنبلی
      • مذاهب کلامی
        • ماتریدیه
        • معتزله
    • خوارج
      • اباضیه
    • غلات و غالیان
    • فراماسونری
    • صهیونسیم
    • بهائیت
  • مناسبت ها
    • رجب
    • شعبان
    • رمضان
    • محرم
    • صفر
    • ذی الحجه
  • ادبی
    • شعر
    • دلنوشته
  • شهدا
  • اعتقادی
    • نکات اخلاقی
    • نماز
    • سیر و سلوک
  • واحد آموزشي
    • پایان نامه ها
    • مقالات
  • سياسي
  • اجتماعي
  • علمی
    • معرفی کتاب
    • دانستنی های پژشکی
    • گیاهان دارویی
    • کامپیوتر
  • دانلود
    • نرم افزار های کامپیوتر
    • نرم افزار های مخصوص موبایل
    • صوتی
      • سخنرانی
      • نماهنگ
      • مولودی
      • مداحی
      • تواشیح
      • قرآن
    • تصویری
    • کتاب
  • عمومی
  • اربعين
  • محرم2
    • بسیح
  • واحد پژوهش
  • واحد فرهنگی
  • حضر زینب (س)

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس