گریز از آلودگی به دنیا؛ رمز تداوم توفیق بیداری اسلامی
07 خرداد 1392 توسط فدک
در پی قیام 2 سال قبل مردم كشورهای تونس، لیبی و مصر كه منجر به سرنگونی عمال خودفروخته و سرسپردگان دستنشانده غرب در این 3 كشور مهم جهان اسلام شد، كشورهای مستكبر عالم اقدام به كشیدن نقشههای مرموزی كرده اند.
استكبار جهانی پس از آنكه بدون آمادگی با انقلابهای بیدارگر اسلامی در كشورهای غرب آسیا و شمال آفریقا روبهرو شد، ابتدا كه تصور میكرد این تظاهرات و اعتراضات با سركوب رژیمهای دستنشانده اش به سرعت خاتمه یافته و اوضاع نوكران آن به روال سابق برمیگردد، از نامبارك و بن علی و قذافی حمایت هم كرد اما وقتی اوضاع را دیگرگون یافت، نه تنها خود را در مصر و تونس حامی انقلاب و بیداری جا زد؛ بلكه رأساً به لیبی هم حمله كرد تا ضمن سرنگون كردن كلنل دیوانه مدارك حمایت متقابل دیكتاتور سبز و غربیها از یكدیگر را نیز از میان بردارد.
در مصر ابتدا سعی كردند عمر سلیمان را كه موجودی به مراتب خبیثتر و پلیدتر از مبارك بود بر سر كار آورند اما با مقاومت شدید مردم و ناظران انتخاباتی این كشور توفیقی به دست نیاوردند اما به هر حال موفق شدند ابوالفتوح نامزد اسلامگرا را رد صلاحیت كنند در حالیكه وی به راحتی قادر به كسب آرای مصریان بود. سپس با علم كردن یك سلفی در كنار یكی از بازماندگان رژیم سابق، مردم را به انتخاب میان فردی كه به هر حال مخالف رژیم مبارك و جزء انقلابیون محسوب میشد یا نخستوزیر مبارك قرار دادند و طبیعی بود فرد سلفی را مردم متنفر از مبارك بر بازمانده رژیم سابق ترجیح دهند.
تحت فشار قرار دادن رئیسجمهور فعلی مصر با توجه به آنكه این كشور از اوضاع اقتصادی نامطلوبی رنج میبرد برای دریافت وامهای بزرگ از صندوق بینالمللی پول و بانك جهانی و همچنین كشورهایی نظیر عربستان و قطر، نشان میدهد تا چه حد پیروز نشدن كامل انقلاب مصر و جلوگیری از روی كار آمدن دولتی كاملاً اسلامی در این كشور برای طرفهای مخالف بیداری اسلامی اهمیت دارد.
از سوی دیگر «بیداری اسلامی» كه خود غرب به آن اذعان دارد، به خاطر هراسی كه مستكبران از دین و به ویژه اسلام عزیز دارند، به صورت عبارت مخدوش «بهار عربی» نام برده میشود و اسلامگرایی و آزادیخواهی انقلابیون را تا سطح شعارها و خواستههای نازل اقتصادی پایین میآورند تا به هر نحو كه شده بیداری اسلامی به نتیجه نرسد.
اما در حال حاضر مهمترین خطری كه ممكن است موجب شكست بیداری اسلامی شده و به تبع آن باعث شود در بر همان پاشنه قبلی بگردد، نفوذ برخی افراد متظاهر به انقلابی بودن در ردههای بالای حكومت در كشورهایی نظیر مصر، تونس و لیبی است. یكی از اهداف اصلی انقلاب مصر كه متأسفانه به دلیل «واقعاً انقلابی نبودن» محمد مُرسی هنوز لباس تحقق به تن نكرده است و همین موضوع نگرانی و خشم بازماندگان شهدای انقلاب مصر را موجب شده است، تداوم ارتباط دیپلماتیك بین قاهره و رژیم غاصب صهیونیستی و باز بودن سفارت این رژیم در قاهره و سفارت مصر در تلآویو است. همین عناصر نفوذی باعث شدهاند این مهمترین هدف انقلاب مصر محقق نشود. از سوی دیگر همانطور كه ولی امر مسلمین جهان فرمودند، نگرانی از این موضوع وجود دارد كه طواغیت شهوت و قدرت با جذب سران انقلابها و آلوده كردن آنها به دنیا و چرب و شیرین آن، اهداف انقلاب را یكی یكی بیاهمیت جلوه داده و از این طریق سعی در به شكست كشاندن آن كنند.
انقلابیون منطقه برای آنكه به دنیا آلوده نشوند ـ چیزی كه اسلافشان آلوده شدند و مزه خشم انقلابی مردم را چشیدند ـ باید با مرزبندی دقیق با دشمنان و مستكبران دنیا، تنها به خدا، و به اذن خدا، به مردم مسلمان كشور خود تكیه كنند و هرگز راه نفوذی برای دشمنان خود باز نگذارند
از انقلاب خودمان میتوانیم مثال بزنیم. بسیاری از انقلابیهای دوآتشه به خاطر همین چرب و شیرین دنیا بود كه به انقلاب پشت كردند و حتی در برابرش قرار گرفتند. دنیا با وجود ناپایداری، مزهای دارد كه مقاومت و توان بسیاری میخواهد كه انسان آلودهاش نشود و به آن محل نگذارد. مثلاً اشخاصی نظیر سران فتنه كه سابقه انقلابیگری و حتی ریاست قوا را در كارنامهشان داشتند، اسیر حب جاه و مقام كه از جلوههای دنیاست شدند كه با وجود كسب تنها 300 هزار رأی و آرایی حتی پایینتر از تعداد آرای باطله همچنان ادعای ریاست جمهوری میكردند!! یا در میان كسانی كه گرفتار پولپرستی و به دست آوردن ملك و املاك از طریق حرام رفتند، افراد سابقاً انقلابی هم دیده میشود. همه اینها یكدفعه و بطور ناگهانی نبود كه گرفتار دنیا شدند بلكه رفتهرفته با وسوسههای شیاطین یا فرزندان خود اسیر دنیا شدند. همینهایی كه همواره در انتخابات مختلف ایران شركت كرده و به دلیل تنفر مردم از آنها، شكست میخورند، به دلیل رها كردن سادهزیستی و افتخار دانستن زندگی اشرافی و تجملاتی است كه به بلای نارضایتی و نفرین مردم گرفتار شدهاند.
انقلابیون منطقه برای آنكه به دنیا آلوده نشوند ـ چیزی كه اسلافشان آلوده شدند و مزه خشم انقلابی مردم را چشیدند ـ باید با مرزبندی دقیق با دشمنان و مستكبران دنیا، تنها به خدا، و به اذن خدا، به مردم مسلمان كشور خود تكیه كنند و هرگز راه نفوذی برای دشمنان خود باز نگذارند كه دادن فرصت به دشمن شیطانی همان و آلودگی به دنیا و زرق و برق آن، همان!
نقش علمای اسلام در جلوگیری از انحراف سران انقلاب بیشك مهمترین و مۆثرترین نقش است.
استكبار جهانی پس از آنكه بدون آمادگی با انقلابهای بیدارگر اسلامی در كشورهای غرب آسیا و شمال آفریقا روبهرو شد، ابتدا كه تصور میكرد این تظاهرات و اعتراضات با سركوب رژیمهای دستنشانده اش به سرعت خاتمه یافته و اوضاع نوكران آن به روال سابق برمیگردد، از نامبارك و بن علی و قذافی حمایت هم كرد اما وقتی اوضاع را دیگرگون یافت، نه تنها خود را در مصر و تونس حامی انقلاب و بیداری جا زد؛ بلكه رأساً به لیبی هم حمله كرد تا ضمن سرنگون كردن كلنل دیوانه مدارك حمایت متقابل دیكتاتور سبز و غربیها از یكدیگر را نیز از میان بردارد.
در مصر ابتدا سعی كردند عمر سلیمان را كه موجودی به مراتب خبیثتر و پلیدتر از مبارك بود بر سر كار آورند اما با مقاومت شدید مردم و ناظران انتخاباتی این كشور توفیقی به دست نیاوردند اما به هر حال موفق شدند ابوالفتوح نامزد اسلامگرا را رد صلاحیت كنند در حالیكه وی به راحتی قادر به كسب آرای مصریان بود. سپس با علم كردن یك سلفی در كنار یكی از بازماندگان رژیم سابق، مردم را به انتخاب میان فردی كه به هر حال مخالف رژیم مبارك و جزء انقلابیون محسوب میشد یا نخستوزیر مبارك قرار دادند و طبیعی بود فرد سلفی را مردم متنفر از مبارك بر بازمانده رژیم سابق ترجیح دهند.
تحت فشار قرار دادن رئیسجمهور فعلی مصر با توجه به آنكه این كشور از اوضاع اقتصادی نامطلوبی رنج میبرد برای دریافت وامهای بزرگ از صندوق بینالمللی پول و بانك جهانی و همچنین كشورهایی نظیر عربستان و قطر، نشان میدهد تا چه حد پیروز نشدن كامل انقلاب مصر و جلوگیری از روی كار آمدن دولتی كاملاً اسلامی در این كشور برای طرفهای مخالف بیداری اسلامی اهمیت دارد.
از سوی دیگر «بیداری اسلامی» كه خود غرب به آن اذعان دارد، به خاطر هراسی كه مستكبران از دین و به ویژه اسلام عزیز دارند، به صورت عبارت مخدوش «بهار عربی» نام برده میشود و اسلامگرایی و آزادیخواهی انقلابیون را تا سطح شعارها و خواستههای نازل اقتصادی پایین میآورند تا به هر نحو كه شده بیداری اسلامی به نتیجه نرسد.
اما در حال حاضر مهمترین خطری كه ممكن است موجب شكست بیداری اسلامی شده و به تبع آن باعث شود در بر همان پاشنه قبلی بگردد، نفوذ برخی افراد متظاهر به انقلابی بودن در ردههای بالای حكومت در كشورهایی نظیر مصر، تونس و لیبی است. یكی از اهداف اصلی انقلاب مصر كه متأسفانه به دلیل «واقعاً انقلابی نبودن» محمد مُرسی هنوز لباس تحقق به تن نكرده است و همین موضوع نگرانی و خشم بازماندگان شهدای انقلاب مصر را موجب شده است، تداوم ارتباط دیپلماتیك بین قاهره و رژیم غاصب صهیونیستی و باز بودن سفارت این رژیم در قاهره و سفارت مصر در تلآویو است. همین عناصر نفوذی باعث شدهاند این مهمترین هدف انقلاب مصر محقق نشود. از سوی دیگر همانطور كه ولی امر مسلمین جهان فرمودند، نگرانی از این موضوع وجود دارد كه طواغیت شهوت و قدرت با جذب سران انقلابها و آلوده كردن آنها به دنیا و چرب و شیرین آن، اهداف انقلاب را یكی یكی بیاهمیت جلوه داده و از این طریق سعی در به شكست كشاندن آن كنند.
انقلابیون منطقه برای آنكه به دنیا آلوده نشوند ـ چیزی كه اسلافشان آلوده شدند و مزه خشم انقلابی مردم را چشیدند ـ باید با مرزبندی دقیق با دشمنان و مستكبران دنیا، تنها به خدا، و به اذن خدا، به مردم مسلمان كشور خود تكیه كنند و هرگز راه نفوذی برای دشمنان خود باز نگذارند
از انقلاب خودمان میتوانیم مثال بزنیم. بسیاری از انقلابیهای دوآتشه به خاطر همین چرب و شیرین دنیا بود كه به انقلاب پشت كردند و حتی در برابرش قرار گرفتند. دنیا با وجود ناپایداری، مزهای دارد كه مقاومت و توان بسیاری میخواهد كه انسان آلودهاش نشود و به آن محل نگذارد. مثلاً اشخاصی نظیر سران فتنه كه سابقه انقلابیگری و حتی ریاست قوا را در كارنامهشان داشتند، اسیر حب جاه و مقام كه از جلوههای دنیاست شدند كه با وجود كسب تنها 300 هزار رأی و آرایی حتی پایینتر از تعداد آرای باطله همچنان ادعای ریاست جمهوری میكردند!! یا در میان كسانی كه گرفتار پولپرستی و به دست آوردن ملك و املاك از طریق حرام رفتند، افراد سابقاً انقلابی هم دیده میشود. همه اینها یكدفعه و بطور ناگهانی نبود كه گرفتار دنیا شدند بلكه رفتهرفته با وسوسههای شیاطین یا فرزندان خود اسیر دنیا شدند. همینهایی كه همواره در انتخابات مختلف ایران شركت كرده و به دلیل تنفر مردم از آنها، شكست میخورند، به دلیل رها كردن سادهزیستی و افتخار دانستن زندگی اشرافی و تجملاتی است كه به بلای نارضایتی و نفرین مردم گرفتار شدهاند.
انقلابیون منطقه برای آنكه به دنیا آلوده نشوند ـ چیزی كه اسلافشان آلوده شدند و مزه خشم انقلابی مردم را چشیدند ـ باید با مرزبندی دقیق با دشمنان و مستكبران دنیا، تنها به خدا، و به اذن خدا، به مردم مسلمان كشور خود تكیه كنند و هرگز راه نفوذی برای دشمنان خود باز نگذارند كه دادن فرصت به دشمن شیطانی همان و آلودگی به دنیا و زرق و برق آن، همان!
نقش علمای اسلام در جلوگیری از انحراف سران انقلاب بیشك مهمترین و مۆثرترین نقش است.
صفحات: 1· 2